دانلود و نقد کتاب
گابریل خوزه گارسیا مارکِز زاده? ? ما رس ????در در دهکده? آرکاتاکا درمنطقه? سانتامارا در کلمبیا.رماننویس، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکند. خداوندا نمی دانم مجموعه شعر «شعبدهباز»
او در سال ???? اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ???? به تحصیل رشته? حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت. در سال ???? شروع به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و آن را در سال ???? به پایان رساند که به عقیده? اکثر منتقدان شاهکار او به شمار میرود. او در سال ???? برای این رمان، برنده? جایزه نوبل ادبیات بوده است.
او در سال ???? رسماً مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و در سال ???? مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که وی نپذیرفت.
مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی است، اگرچه تمام آثارش را نمیتوان در این سبک طبقهبندی کرد.
ادامه مطلب...
در این دنیای وانفسا
کدامین تکیه گه را تکیه گاه خویشتن سازم
نمیدانم
نمی دانم خداوندا.
در این وادی که عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد.
کدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم
نمی دانم خداوندا
به جان لاله های پاک و والایت نمی دانم
دگر سیرم خداوندا.
دگر گیجم خداوندا
خداوندا تو راهم ده.
پناهم ده .
امیدم خداوندا .
که دیگر نا امیدم من و میدانم که نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است و لیکن من نمیدانم
دگر پایان پایانم.
همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و می دانم که آخر بغض پنهانم مرا بی جان و تن سازد.
چرا پنهان کنم در دل؟
چرا با کس نمی گویم؟
چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟
همه یاران به فکر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند
ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . که دردم را فرو ریزد
دگر هنگامه ی ترکیدن این درد پنهان است
خداوندا نمی دانم
نمی دانم
و نتوانم به کس گویم
فقط می سوزم و می سازم و با درد پنهانی بسی من خون دل دارم. دلی بی آب و گل دارم
به پو چی ها رسیدم من
به بی دردی رسیدم من
به این دوران نامردی رسیدم من
نمیدانم
نمی گویم
نمی جویم نمی پرسم
نمی گویند
نمی جوند
جوابی را نمی دانم
سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند
چرا من غرق در هیچم؟
چرا بیگانه از خویشم؟
خداوندا رهایی ده
کللام آشنایی ده
خدایا آشنایم ده
خداوندا پناهم ده
امیدم ده
خدایا یا بترکان این غم دل را
و یا در هم شکن این سد راهم را
که دیگر خسته از خویشم
که دیگر بی پس و پیشم
فقط از ترس تنهایی
هر از گاهی چو درویشم
و صوتی زیر لب دارم
وبا خود می کنم نجوای پنهانی
که شاید گیرم آرامش
ولی آن هم علاجی نیست
و درمانم فقط درمان بی دردیست
و آن هم دست پاک ذات پاکت را نیازی جاودانش هست
مجموعه شعر سپید
برندهی جایزهی شعر جوان
تهران: موسسهی انتشاراتی آهنگ دیگر. چاپ دوم: بهار 1387. 1100 نسخه. 57 صفحه. 1000 تومان.
فهرست:
کتاب دارای 34 شعر است که هر کدام نام خود را دارند.
پشت جلد کتاب: تنها آمدهام
هیچ غریبهای نیست
تنم را در خانه گذاشتهام
نگاهم را در خواب
لبخندم را در عکس گوشهی آینه
زیباییام را هم پشت در میگذارم
تو فقط در را باز کن
سرودهی:حسین مزاجی
«شعبدهباز / در برابر تماشاگران ایستاد / با روزنی مرموز / در سینه»
نقل از متن کتاب
یکی از مهمترین ویژگیهای یک شعر ماندگار، توجه به ظرفیتهای متنوع زبانی، اعم از زبان گفتار، زبان آرکائیک، زبان معمول و رایج، زبان اسطوره و حماسه و یا ترکیب متناسب آنها با فضای شعر میباشد، تـا آنجا که از همنشینی کلمات، ساختاری متشکل و ارگانیک ایجاد گردد، و شاعر به کمک آنها و بهرهگیری از این گونه تمهیدات بتواند به تعریف تازهای از شعر نائل شود.
زیرا یک شعر قابل قبول حداقل باید دربرگیرندهی این ویژگیها باشد، که عبارتند از:ادامه مطلب...
عباسلو این روزها کمی از شکل غزل فاصله گرفته و به سمت کوتاه نویسی آن هم در شکل و فرمی نو و سپید حرکت کرده است. او اگرچه بتازگی به صورت جدی شعر کوتاه و سپید مینویسد، اما جهان او همچنان همان جهان تغزلی و لیریک است که همچنان عشق و عاطفه سرشار مهمترین مولفه آن است. اما سرودههای سپید او فارغ از شکل و فرم یک تفاوت اساسی با غزلهایش دارد؛ او از تفکراتی انتزاعی در شکل کلاسیک وارد جزئیاتی بسیار ملموس در پیرامونش شده است. البته در شعرهای سپید او زبان با وجود پیچیده نبودن به هیچ عنوان سادهانگار و سطحی نیست. ادامه مطلب...
Design By : Pichak