سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































دانلود و نقد کتاب

 

این روزها دیــــــــــگر لبخنـــــد می زنم . . . !

لبخندی عمیق . . . 

عمیق تر از تمام دردهایـــــم . . . 

باید غرق شوند این درد ها . . . 

این لبخند را هنــــــوز لازمش دارم . . . !

باید بر روی چهره تو نیز بپاشمش . . . 

اینبار دردناک تر از صد هـــــــــا ناســــــــزا . . . ! 

خوب به یاد بسپارش،

می دانم ناسزا "دیــــــدن " برایت سخت خواهد بود . . . !

صدای لبخندم را کمــــــــی زیادتر می کنمــــ . . . 

تا به گـــوش آنهایی که روزی بر لبهایم خشکش کردند نیز برســــد . . . 

این صدا باید بفهماند " حق " شتری است که در خانه هرکسی می خوابد . . . !

اینبار هم در خانه من خوابید و " حقم " را به من بازگرداند . . . !

به لبخندم کمی "وجدان درد"اضافه می کنم و با کمال سخاوت

تقدیم می کنم به آنهایی که گمان می کردند این " درد " 

هیچ گاه آنها را از پا در نخواهد آورد . . . !

لبخندم هنوز " نمک " کم دارد . . . 

با کمی نمک آن را به روی کسی می پاشم 

که " نمک نشناس " بود . . . !

آری . . . 

این روز ها دیگر لبخنـــــــــــد می زنمـــــ . . . !

 

"سارا زیبایی"


نوشته شده در پنج شنبه 91/1/17ساعت 10:15 عصر توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |

 

http://up.patoghu.com/images/e2vdkfrasbuvpwyqle.jpg

 

بیا بهاری شویم   . . . !

بهاری بیاندیشیم و گام برداریم . . . !

همپای آغاز بهار،ما هم بهار زندگیمان را از نو بیافرینیم . . . !

اینبار بدون کینه ،

بدون فریب و خیانت . . .

بدون ریا و دروغ. . . !

بیا مانند نسیم بهاری بوزیم . . . !

و با هر وزش ،

عطر خوش و خاطره ای خوب برجای بگذاریم

نه یک خاطره ای "تلخ" . . . !

گلهای بهاری را دیده ای ؟!

بیا مانند آنها لطیف و نرم باشیم ،

اینگونه دیگر ، هیچ کس ما را ترک نمی کند و

تنها نمی مانیــــــــــــــــــــم . . . !

بیا بوی باران بهاری را بگیریم . . . !

بوی خدا را . . .

بوی پاکی را . . .

آنوقت می بینی

چقدر لذت بخش است پاک بودن

و باریــــــــــــــــــــــدن . . .

بیا ما هم مانند بهار،

آغازگر یک شادی،

نوید دهنده خوبی ها و

بخشنده با ارزش ترین ها باشیم . . .

بیا مانند خورشید همه جا را گرم کنیم . . .

نه اینکه بسوزانیـــــــــم . . . !

بیا مانند مهتاب شویم،

چه شب هایی که مهتاب محرم دردِ دل یک بی قرار بوده است،

بیا ما هم آینه چشمان یک بی قرار باشیم و

دلتنگی هایش را با جان و دل بپذیریم و

درد دل هایش را بشنویم . . . !

بیا ستاره های شب های بهاری باشیم،

که هرکس ما را دید به روی زیبایی هایمان لبخند بزند

نه اینکه روی برگرداند . . . !

بیا اینبار هر چه در توان داریم بگذاریم به پای خدا،

به پای دوستی هایمان و

به پای هر چه زیبایی در جهان هست . . . !

باور کن در پسِ هر زیبایی خدا پنهان است . . .  

پس بیا با هم

"خـــــــــــــــــــــــــــــــــدایـــــــــــــــــــــــــی"

شویم . . . !

 

"سارا زیبایی"

 

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 91/1/1ساعت 11:3 صبح توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |


چقـــــــــــــــدر تـــــــــــلخ است

ببیـــــــــــنی

آدمــــــــــــهایی که روزی ادعــــــــــــا می کردند

به پای دردِدل هایت می نشینند . . . 

امروز . . . 

از کنارتــــــ بر می خیزنــــــد و خیلی ساده

تو را به پای یک دنیـــــــــا بغض و حرف های ناگفته

می نشــــــــــــــــــــــانند . . . . !


"سارا زیبایی"


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/13ساعت 12:48 عصر توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |

نقــــــــــاش ! صبـــــــر کن....

نقش انسانیتـــ را دیگر با دستهای در هم گره زده نشان نده!چرا که روزی همین دستها برای گرفتن حق خود بر یقه دیگری گره می خورند....!

صبــــــــر کن....!

صداقتـــــ را دیگر با لبخندی بر لب نشان نده،صداقت این روزها با لبخند ها قهر است،در اوج آسمان خانه گزیده،پیش خداست و از انسانها بیــــــــــــــــــــزار!

راستی،عشق را با چه رنگی نشان می دادی؟دیگر عشق را رنگ مکن!بگذار بی رنگ بماند،آنقدر عشق های رنگین دیده ام که عاشق بی رنگی شده ام!

آسمان را دیگر آبی نکش،سیاهی ها و نیرنگ آدمیان یک جا بند نمی شوند،گاه دود می شوند و می روند هوا و آسمان را تیــــــــــــــــــره می کنند!

حواست باشد!خورشید را پشت کوه ها پنهان کنی!روشن کردن و جلوه بخشیدن به گناه آدمیان،رسوایشان می کند!

اگر آدمهای نقاشی ات را کنار یکدیگر کشیدی،یادت نرود،دل هایشان را به فاصله ای "حداکثــــــــــــــــــــر"2 کیلومتر دورتر نقش بزنی،نکند نیروهای دافعــــــــه دورتشان کند!

 

آری،ای نقاش،طعم تلخ حقیقت این روزها به نقاشی هایمان هم سرایت کرده!....تلخ بکش امــــــــــــــا حقیقت را بکـــــــــــش!

 

"سارا زیبایی"


نوشته شده در جمعه 90/10/2ساعت 1:3 عصر توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |

سرم سوووت کشید وقتی شنیدم مردم در مورد یک زن مطلقه چه حرفایی می زدن...

زنی که به خاطر بی بند و باری بیش از حد از شوهرش جدا می شه...

زنی که برای حفظ عفت و حیا خودش از زندگی و آیندش می گذره...

زنی که نجابتش رو به پول و ثروت شوهرش نمی فروشه...

زنی که شب ها از ترس تنها موندن تو خونه شوهرش تمام در ها رو قفل می کنه و تا خود صبح گریه می کنه...

همون زنیه که دیگران با دیدنش چشمی نازک می کنن و زیر لب می گن"حتما بی عفت بوده که عاقبتش این شده!"

می گن"ببین چی کاره بوده که شوهرش طلاقش داده"

می گن"بیچاره مَرده که با همچین زنی زندگی می کرده"

می گن"خوب شد بچه دار نشدن،وگرنه اون بچه حتما روش نمی شده بگه این مادرشه!"

می گن"تا زن اهل زندگی نباشه مرد دل به زندگی نمی ده"

می گن"حتما نا اهل بوده..."

می گن"ببین چه راحت سرشو تو در و همسایه بلند کرده و راه می ره!"

می گن"ببین چطوری زندگی یک مرد رو بهم ریخت...!"

می گن"بیچاره خونواده شوهرش حالا چطوری سرشون رو جلو مردم بلند کنن؟!"

می گن"اگه کاری نمی کرد که تا الان همه جا جار زده بود شوهرش اهل زندگی نبوده،پس ببین چه غلطی می کرده که تا همین الان دهنش باز نشده تا آبروش نره!"

می گن....

می گن...

می گن...

همه حرف می زنن،همه یک چیزی رو زیر لب تکرار می کنن...اما هیچ کس نمی پرسه واقعا دلیل جدا شدنشون چی بوده؟!

چرا هیچکس با اطمینان در مورد علت طلاقشون نظر نمی ده؟!

چرا تیر تمام احتمالات به سمت زن نشونه رفته؟!....

اون زنی که در تمام طول زندگیش لب به شکایت باز نکرده تا دیگران بدونن واقعا تو زندگیش چی می گذشته و چی ها کشیده،بزرگواری کرده و از زندگیش برای هیچکس حرف نزده دلیل اینه که بدکاره بوده و نمی خواسته آبروی خودش بره؟!

زنی که به خاطر نجابتش گناهای شوهرش رو می پوشونده نااهل بوده؟!....

چرا ما آدما کاری می کنیم که اون زن نتونه با خیالی راحت پاشو از خونش بذاره بیرون و فقط "اکسیژن" تنفس کنه؟!

واقعا چرا؟!

چرا بی رحمانه در مورد دیگران قضاوت می کنیم و مورد تهمت قرارشون می دیم؟!

چطور می تونیم جوابگوی همه این بی رحمی ها و سنگدلی ها باشیم؟....

 

بیاید برای یکبار هم شده با خودمون فکر کنیم،جایگاه یک زن مطلقه رو با جایگاه یک مرد مطلقه مقایسه کنیم!...ببینیم تا چه حد عدالت رو برقرار کردیم!

 

"سارا زیبایی"


نوشته شده در سه شنبه 90/8/24ساعت 8:52 عصر توسط سارا نظر تو چیه؟ ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Design By : Pichak